سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























پاتوق

توی یک نامه نوشتم : همه زندگیم شدی تو
تو جوابم دادی اما : زندگی هست ، اما بی تو

من نوشتم که : یه روزی دل را باختم توی چشمات
تو به من می گی که : اون روز هوسی بوده تو چشمات

من نوشتم که : هوس هم ،‌می تونه یه عشق پاک شه
تو نوشتی : زندگی هم ، می تونه بی تو بنا شه

من نوشتم که :‌شدم آب ، همچو شمعی رو به دریا
تو نوشتی : خسته ام من ، رفته ای دیگه ز یادا

من نوشتم : اما اینجا ، همه یاد تورو کردن
تو نوشتی : اینه دنیا ، دل به دیگری سپردن

من نوشتم : چه کنم من ، که بشی تو یار خونم
تو نوشتی : زندگیتو ، یه کتاب کن تا بخونم

من نوشتم که : کتابه ، زندگیم همش تو هستی
تو نوشتی : که دروغه ، حالا حتماً دیگه مستی

من نوشتم :‌آره مستم ، مستِ اون چشمای نازت
تو نوشتی : تو دروغی ، بسه دیگه نمی خوامت

من نوشتم که : می میرم اگه گفتی « نمی خوامت »
تو نوشتی : نمی خوامت ، نمی خوامت ، نمی خوامت

من نوشتم با تمنا : دیگه بس کن که شدم اب
تو نوشتی : این سرابه ، زندگیتو نده بر آب

من نوشتم که : سرابم واسة من یه امیده
تو نوشتی که :‌دیوونه ، این امیده نا امیده

من نوشتم : نگو اینو ،‌من امیدم به جوابت
تو نوشتی : این جوابت ، من که گفتم ..... نمی خوامت

من نوشتم : اشکای من ، شده بدرقة راهت
تو نوشتی : عاشقی کن ، بگذر از من با نگاهت

من نوشتم : عاشقم من ، عاشق یه لحظه با تو
تو نوشتی : خسته ام من ، خسته از حکایت تو

من نوشتم که : می خونم من لالایی واسه خوابت
تو نوشتی که جدایی ، بهترین داروی خوابت

من نوشتم که : جدایی ، می شکنه قلبمو جانا
تو نوشتی : چه کنم من ، این یه رسمه توی دنیا

من نوشتم : حالا که تو ، داری می ری بهترینم
منم از غصه می میرم ، تا که دوریتو نبینم


نوشته شده در دوشنبه 89/2/20ساعت 9:28 عصر توسط بهناز نظرات ( ) |


Design By : Pichak