صدای گامهای سبز باران است اینجا میرسند از راه، اینک تشنه جانی چند دامن از کویر آورده، گرد آلود نفسهاشان سراب آغشته، سوزان کامها خشک و غبار اندود اینجا میرسند از راه، اینک دخترانی درد پرور، پیکر آزرده نشاط از چهرهها شان رخت بسته قلبها پیر و ترکخورده نه در قاموس لبهاشان تبسم نقش میبندد نه حتی قطره اشکی میزند از خشکرود چشمشان بیرون خداوندا! ندانم میرسد فریاد بی آوای شان تا ابر تا گردون؟ صدای گامهای سبز باران است!
نوشته شده در یکشنبه 89/2/26ساعت
10:34 صبح توسط بهناز نظرات ( ) |
Design By : Pichak |